باز آمدم
تا باز ستانم رنجهای رفته بر پیکر سرخ گون آلاله را
باز آمدم
و تو می گریستی بر بلندای دشت های دیروز تنهائی
مرا در آغوش بگیر
که بدست باد هر آینه از دست میروم
من زود می شکنم می ریزم و بر باد می روم
گامها، نغمه ها، اشک ها و رنج هایمان را پایانی نیست
من باز می آیم
با ترانه های دشت های دور دست تنهایی
گندم زار طلایه دار عریض تمنایی
باز می آیم
و تو تنها نیستی آلاله سرخ فام گندم زار تنهایی
فرشيد آريان
برایتون 02/12/28
--------------------------------------------------------------------
Nothing Gold can Stay a poem by Robert Frost
NOTHING GOLD CAN STAY
Nature's first green is gold,
Her hardest hue to hold.
Her early leaf's a flower;But only so an hour.
Then leaf subsides to leaf.
So Eden sank to grief,So dawn goes down to day.
Nothing gold can stay.
Green a poem by Lorca
how much i want you , green.
green wind.
green boughs, ship on the sea,
horse on the mountain.....
"Lorca"
نغمه هاي شاعر؛ چالش هایي در شور و شعر و شعور
The Lyrics of a Poet
Monday, November 22, 2004
Comments:
Post a Comment