Monday, November 22, 2004

باز آمدم
تا باز ستانم رنجهای رفته بر پیکر سرخ گون آلاله را
باز آمدم

و تو می گریستی بر بلندای دشت های دیروز تنهائی
مرا در آغوش بگیر

که بدست باد هر آینه از دست میروم
من زود می شکنم می ریزم و بر باد می روم
گامها، نغمه ها، اشک ها و رنج هایمان را پایانی نیست
من باز می آیم

با ترانه های دشت های دور دست تنهایی
گندم زار طلایه دار عریض تمنایی
باز می آیم

و تو تنها نیستی آلاله سرخ فام گندم زار تنهایی

فرشيد آريان
برایتون 02/12/28


--------------------------------------------------------------------

Nothing Gold can Stay a poem by Robert Frost

NOTHING GOLD CAN STAY
Nature's first green is gold,

Her hardest hue to hold.
Her early leaf's a flower;But only so an hour.
Then leaf subsides to leaf.
So Eden sank to grief,So dawn goes down to day.
Nothing gold can stay.

Green a poem by Lorca

how much i want you , green.
green wind.
green boughs, ship on the sea,
horse on the mountain.....

"Lorca"

Comments: Post a Comment